امروز فقط رفتم عزاداری همش گریه میکردم .بعد از ظهر هم وسط خواب داشتم خفه میشدم .نمیدونستم خانواده مادریم بازم عزادار شدند .بیچاره مادربزذگم .هنوز تو عزای پسرش بود .حالا دامادش .که با هزار تا دعا خاله ام باهاش ازدواج کرده بود .
هر وقت تحقیر شدی .محکم بهش بگو از در نیومدی از پنجره اومدی به سلامت
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خدا رحمتش کنه من تو مراسم بودم گفتن ریه اش رو عمل کرده بود اما وقتی برگشتم تو ماشین نشستم تو تاریکی شب منتظر همسرم دیدم دوتا از آشناهاشون اومدن پشت دیوار کنار ماشین متوجه من نشدن یکیش گفت آره چاقو رو برادشته زده به سینه اش خودشو کشته حالا الله و اعلم