والا من روز نامزدی هم دستم بود درآوردم مامانم عوض کنه کادو بده بهم روز عروسی یکسال و نیمه عقدم کسی ه ...
منو جاریم همزمان عقد کردیم من یه گوشواره داشتم اون کلی النگو پابند و اینا هی برادر شوهرم و مادر شوهر تو رویاهاشون رو طلاهای جاری حساب کرده بودن و بنده رو آدم حساب نکردن کل مراسما و کادوها واسه جاری رفت آخر سر نگو پول جهازشه همو رو فروخت جهاز گرفت
ینفر نزدیک نه میلیارد داره ینفر عین من لنگ پونصد میل تومنه
غم که گذشت دگر از او سخن مگو/نه تو میمانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی/زندگی نه یکبار، بلکه هر روز صبح اغاز میشود/از طایفه نوریم ما تیره نمیمانیم/در امتداد کوچه پس کوچه های زندگی نوای امید است که مرا میخواند/سرگردان در کافه های پاریس/کتاب شنل پاره رو بخونید