جواهرجان شوهرت یک بیماره و رفتاراش در محدوده بیماریشه
کاملا با خودش درگیره
بعد از اون خشونت و عصبانیت و فضای پرتنشی که داشتین الان که از اون فضا کمی گذشته و آروم شده احساساتش فرصت بروز پیدا کرده
دلتنگت شده به یاد عشقی که بینتون بوده
از طرفی با افکار مسمومشم درگیره و توی رفتاراش نوسان و رفت و برگشت داره
واقعا خیلی وضعیت وحشتناک و زجرآوریه وقتی اینجوری با خودت درگیر و بلاتکلیف باشی
شوهرت بیشتر از اینکه مستحق خشم تو باشه مستحق دلسوزی توئه جواهر چون واقعا خیلی مریضه
اما از طرفی بهت حق میدم بخوای جونتو برداری و بری و نخوای واسش دلسوزی کنی