سلام 
من یه خواهر دارم که چند سال پیش شهر غریب عروس شد و دوتا پسر دنیا اورد 
پسراش هنوز سه سال نشده بودن جدا شد گفت شوهرم الکلی هست گفتیم باشه ابرو مون رفت حرف نزدیم بچه هاش را ول کرد شهر غریب اومد شهر خودمون 
الان  اومده میگه صیغه یه دندونپزشک شده که سه تا بچه بزرگ داره 
حالم داره بهم میخوره ابرو نزاشته دندونپزشکه داره زنشو طلاق میده بخاطر این 
اونوقت مادرم خوش حاله همش پز میده هرجا میشینه میگه دومادم دکتره من چیکار کنم چجوری سر بلند کنیم