2777
2789

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من خیلی همسرم و زندگیم رو دوست دارم می‌دونم اون هم دوستم داره پس خواهش میکنم لطفاً حرف اینکه جدا شو و طلاق بگیر نزنید چون می‌دونم اینجا واسه کوچکترین مسائل بعضیا نسخه یه طلاق میپیچن😬

همسرم همیشه روی لباس و تیپ و ظاهر حساسه من به خاطرش خیلی از خط قرمزام تو لباس پوشیدن رو کنار گذاشتم ولی بازم انگار به چشمش نمیام همیشه موقعی که میریم بیرون به خانومای دیگه نگاه می‌کنه و مثلاً میگه ببین چه قشنگه ببین چه لباسی پوشیده ببین عجب تیپی زده

اوایل خیلی ناراحت میشدم هنوزم ناراحت میشم

یه مدت بهش گفتم نگو ناراحت میشم با ناراحتی می‌گفت من حس میکنم تو مثل رفیقمی و میتونم باهات راحت باشم و از این حرفا منم میگفتم شاید حق با اونه واسه همین بی تفاوت شدم و وقتی می‌گفت منم تاییدش میکردم اما بازم دیدم دارم داغون میشم

همسرم همیشه روی لباس و تیپ و ظاهر حساسه من به خاطرش خیلی از خط قرمزام تو لباس پوشیدن رو کنار گذاشتم ...

بازم بهش گفتم نگو 

دوباره همون داستان همیشگی با ناراحتی و گلایه می‌گفت من با تو احساس راحتی میکنم و دوست داشتم همسرم مثل رفیقم باشه و اگه دوست داری دیگه باهات راحت نباشم اوکی من که آخرش نمیتونم جلوی نگاه کردم رو بگیرم ولی جلوی دهنم رو نگه میدارم

همسرم همیشه روی لباس و تیپ و ظاهر حساسه من به خاطرش خیلی از خط قرمزام تو لباس پوشیدن رو کنار گذاشتم ...

مناشکری توام یا تو منی چقدر شبیه همیم 

چند سالته 🥺

من 33 ام بچه ندارم احساس کم بودن و بی ارزش بودن دارم.

بازم بهش گفتم نگو دوباره همون داستان همیشگی با ناراحتی و گلایه می‌گفت من با تو احساس راحتی میکنم و د ...

چند وقتی بود خوب شده بود

تا اینکه چند روز پیش یه جایی می‌خواستیم بریم و من تو لباس پوشیدن گیر کردم که چی بپوشم

با یه لحن خیلی بدی گفت آخه لباس پوشیدن سلیقه میخواد همه که ندارن

لباسام رو عوض کردیم و بغض رو تا شب تو گلوم نگه داشتم دیگه هر کاری کرد بتونم خنده رو لبم بیاره نتونست دوباره بعد از اون شب تبدیل شد به آدم قبلی

امروز تو خیابون گفت وای این دختره چه خوشگله و من داغون شدم از صبح تا حالا داغونم اصلا حوصله نداشتم باهاش حرف بزنم و تو خودم بودم

چند وقتی بود خوب شده بودتا اینکه چند روز پیش یه جایی می‌خواستیم بریم و من تو لباس پوشیدن گیر کردم که ...

حالا ازم پرسید چی شده بهش گفتم حس میکنم کافی نیستم چندبار دیگه هم بهش گفته بودم این حرفو

میگه باید ببرمت پیش مشاور چرا این حس رو داری

بهش گفتم چون حس میکنم هر کار میکنم به چشمت نمیام 

میدونید چی گفت 

میگه چون تو قبلاً تو خونه یه بابات کسی بهت محبت نمی‌کرده و هیچ کس ازت تعریف نمی‌کرده حالا روی من حساس شدی 😭😭😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792