شما جای من باشین برا فرار از همچین خونه ای ازدواج میکنین

داداشم باها تهدید ب تجاوزم کرده و معتاده و دست بزن داره

یه خاستگار دارم خودش میگ عاشقمه و..رفتاراشم اینو کاملن نشون میده از ماجراهای خونوادمونم خبر داره ولی خودش ده تا سابقه کیفری داره فرار از سربازی،دزدی و مواد،این مربوط ب گذشتش بوده و الان ده ساله ک کاملن پاکه ولی خب اخلاقش درس نیس ،چن باری قول داده ک اخلاقشو درس کنه ولی قولشو شکسته،باهام بد صحبت میکنه صداشو میبره بالا موقع دعوا کلمات قشنگی بکار نمیبره و با احترام صحبت نمیکنه،گفته اینارو ترک میکنم ولی نمیتونم بهش اعتماد کنم،از طرفیم نمیتونم تو این خونه بمونم

احساس حقارت و بدبختی شدیدی میکنم ،یا باید اینو قبول کنم یا تو خونه پدرم بمونم،شما جای من باشین بین این دوتا کدوم راهو انتخاب میکنین