اولش که با دعوا کلید خونه مو از مادرشوهر گرفتم بعد هم گاهی درو باز نمیکردم وقتی شوهرم نبود اینطوری کمتر میومدن ، خودم اصلا نمیرم ، با جاریا هم که تو یه ساختمونم فقط سالی یه بار عید میرم
باز امروز خبرش اومده که جاریم به فامیلشون خبر داده که ماشینمون به اسم منه ، اون فامیلشون هم میخواد طلاق بگیره از قبل خونه و ماشین به نام خودش زده جهیزیه شو برده خونه پدرش یواشکی بعد این وسط اسم منو آورده گفته فلانی هم قهر کرده بود خونه و ماشین به نامش زدن ، در حالی من نه خونه ای به ناممه نه عروسی تو تالار گرفتن برام نه طلای آنچنانی ، فقط بعد عروسی به شوهرم گفتم این ماشین حق منه که به اسمم بزنی چون طلا و عروسی نگرفتی برام
حالا خوبه ماشین مدل بالا تر به اسم خودشه ما کاری نداریم
بعد خودش هم میومد گوش وایمیستاد همه اصرار زندگیمو میفهمید