مامان بابام دیروز دعوا کردن مامانم میخواست قهر کنه بره که بابام زنگ زد اگه بری دیگه حق نداری برگردی و بچه های منو نمیتونی ببری . خواهر برادرمم کوچیکن مامانم اونا رو نتونست ول کنه و موند خونه . مادر بزرگ پدریمم اینجاست . تا مامانم بچه ها رو بغل میکنه ببره مثلا دستشویی با عجله میدوه میاد میگه کجا ؟ کجا میری ؟ 
صیح مامانم رفت برای خواهرم قطره بگیره از داروخونه . مادربزرگم خواب بود یکدفعه از خواب پریده که بچه رو چرا برده ؟ 
زن حسابی یه دعوایی بود تموم  شد و رفت . انقدر استرس به خودت وارد نکن . اینا از هم دلخورن ولی باهم حرف میزنن به هم زنگ میزنن تو چرا اینطوری میکنی اخه