انقد حالم بده که خدا خودش میدونه ب هر دری میزنم بسته میشه انقد پیش خدا اشک ریختم بهم بچه بده نداد انقد گریه کردم وام ازدواجمون جور شه نشد انقد التماس خدا کردم خونه دار بشیم نشد تک تنها موندم بین این همه ادم که فقط ب فکر خودشونن همه ازم توقع کمک دارن ۵ساله دارم اواری که رو سرم خراب شده رو برمیدارم دارم واسه چیزایی تلاش میکنم که همه از بدو تولد دارن خداااااااااااااااااااااایا کجاییی کجا دنبالت بگردم منه بی پناهو نمیبینی منو شوهرم داریم جون میدیم زیر بار این زندگی خانوادم که براشون مهم نیست خانواده شوهرمم ب هر دری میزنن که ما هیچی نداشته باشیم من چکار کنم بااین همه مشکلات خدااااااایا خودت نجاتم بده نمیتونم خودمو بکشم شوهرم خیلی تنها میشه دق میکنه میبینی راه فرار از این دنیا رو ندارم انقد عذابم نده کمکم کن
ای خواهر من هم زندگی مثل تو دارم ولی التماس بچه کردم خدارو شکر داد ولی ناشنوا بود بازار جور عذاب کشیدم تا حرف زد ...نه خونوادم به فکرم هستم و نه خانواده شوهر ...شوهرم من خاک تو سرش برادرهای کوچکتر از خودش چقدر پیشرفت دارن حلالشون باشه ولی شوهرمن فقط افت بدبختی به زور وقرض وهزاربدبختی تا خونه گذاشت ولی روزی هزار بار میمیریم وزنده میشیم از بی پولی و شرایط بچه چهار جور دیگه ولی هم چنان قوی پایه پای دخترم تا موفق بشه ...خواهر قوی باش..سرنوشتمان همینه
خدارو شکر کن خانوم من الان سرطان دهان گرفتم فک بالا نصف سقف دهانم رو برداشتم اگه دارم اینو میگم نه از ناشکری خداست خدا خیلی مهربون تر از اون چیزی که ما تصور میکنیم هر چی هست خودش صلاح میدونه من دو تا بچه دارم ۳۵ سال سن دارم چهار ماه فقط دارم غذای ابکی میخورم بازم خداروشکر زندگی منم ۱۲ سال صاحب خانه نیستم ورزشکار بودمنه اهل دود و خلافی ولی اتفاقی که افتاد الان من حاضرم کل داراییم رو بدم سلامتی کامل رو بدست بیارم ولی باز ناامید نیستم