مشغول رسیدگی به بچه ها بودم پرم بودم.همسر زنگ زده گفتم نیاز به مراقبت دارم خستم چیه دیر میخای بیای؟ میگه دیر که میام یکم کار دارم.یکمش شده سه ساعت دیرتر.نمیدونم چرا خیلی بار دلم شد چون دست تنها بودم،چون خونریزی داشتم حساس شدم.ولی انتظار داشتم حداقل صادق باشه بگه دیر میام بدم میاد زنگ میزنه میگه میخاستم حالتو بپرسم چه خبر.خب چرا رندی میکنی بگو کار دارم شب میام منتظرم نمون.من اصلا آدم کنترل گری نیستم خوشم نمیاد آدما رو توی بند بکشم پس لطفا نگید به ریگی به کفشش هست و این حرفا چون میدونم قضیه مالی بوده.فقط شما هم گاهی به چیزای مزخرف بند میکنید تا چند روز حالتون سر جاش نیاد؟
اره والااکسم اینجوری بود چقدر گفتم و عوض نشد خدالعنتش کنه
من استاد ری*د.. توحال خودمم
اره منم همینم
اهوم دقیقا همینم
رفتاراون تغییر نمیکنه ولی من همه چیو بد برداشت میکنم
یکم اره
عزیزم بنظرم فقط چون حالت خوب نیست انقدر حساس شدی
شاید در حالت عادی کمتر ناراحت میشدی
خب شاید یه کاری براش پیش اومده
نه بم برنمیخوره
یه مسکن بخور بخواب به این چرت و پرت ها هم فکر نکن
فقط چون پریودی حق داری 😅
وقتی پر هستم مخصوصا اره . مخصوصا زمستونا حالت افسردگی زمستونی میگیرم .
ولی بعدش که بهش فکر میکنم میبینم چقدر موضوع احمقانه ای بوده . ولی بازم تکرار میکنم این دپ شدنمو . دست خودم نیست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
