2777
2789

پدرمادرم خونه نیستن . دوست بابام اومد دم در که یه ظرف بذاره تو اسانسور من بردارم بعد من تعارف زدم گفتم بفرمایید بالا وای اخه چراااااااا از پشت ایفون گفتم

میدونست خونه تنهام اونم فقط گفت خیلی ممنون

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اشکال نداره داداشیجوری گفتی فکر کردم تو جمع گوزیدی🗿

کاش تو جمع گوزیده بودم ده باااارررررررررررر وای خاک عالم بر سر من چیکار کنم

تازه اصلا من این یارو رو کلا یک بار در زندگیم قبلا دیدم

خیلی بد شد وایی

فکر نکنم اوج ماجرا رو فهمیده باشه

وای خره مگه

کاش نفهمیده باشه حقیقتا ولی فهمیده هق

دارم خودمو میخورم از حرص

واقعا خواستم مودب باشم فقططط ی بار تو عمرم

بیخیال مثبت فکر کن😂خوبه طرف سنش کم نبوده😂😂

من مثبت فکر کنم اون چی فکر میکنه راجبم؟واییی

تازه خیلی با ذوق گفتم

چون یهو هول شدم نمیدونستم میاد و میخاستم مودب باشم مثلا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز