طوری که دیگه بیاید توچشم 
همه دوست دارن ازشون تعریف بشه 
منم همینطور شماهم همینطور 
اما اینکه آدم همش رو زبونا باشه هر دفعه بگن من دوست ندارم 
تعریف از خودم نمیکنم از نظر ظاهر و قد و بالا خداروشکر خوب هستم موها کلا هر جایی میرم حتی غریبه ها بار اول منو میبنن تعریف میکنن حتما ازم تعریف میکنن 
ماشالا هوش بالایی خدارو شکر دارم مثلا زنداییم با چشمای گرد و از حسادت چند بار تیکه انداخته که داییم گفت حتما این دختر بمیره که ولش کنی و خندید چون دید که خیلی تیکه میندازه 
من که واقعا اذیتم دیگه 
اصلا نخواستم تعریف کنن چون یجور با حرص و حسادت خاصی میگن 
غریبه ها نه ها 
فامیل بخدا فامیل 
خالم گفت عمرا توآلزایمر بگیری 
حالا من یجوری شدم که در لحظه یه سری چیزا یادم میره 
اصلا چندبار تو کلاسا مختلف که رفتم گیج زدم 
طرف گفت تو حافظت مثل ماهی میمونه و کلی خندیدن کل کلاس
حالم بده