خالم و همسر و بچه هاش یک سال میشه که آمدن به شهر ما برای زندگی
و خالم اصلا تو خونه خودش نمیمونه یا به خونه ما میاد
یا به خونه اونیکی خالم میره
من هر وقت از بیرون میام تو خونمون میبینمش
امروز بعد از اینه نهار خورد و خوابید عصر شد و پاشد رفت
بعد شام زنگ زده ک با شوهرم میایم شب نشینی
دیگ مامانمم گوشیو ک قطع کرد پیش بابام گفت خسته شدم از دست اینها
بابامم گفت خوبه خواهر خودته
بنظر شما خاله من انسان بیشعوریه؟
شاید فک میکنه همه مثل خودش علاقه مندن ب رفت و امد