مادرم همیشه بامن بداخلاق بود همیشه میگفت شبیه خانواده پدرتی زشتی هرکاری میکردم به چشمش نمیود همیشه هم دنبال یه بهونه برای نفرین کردنم میگشت این یه ماه اخیر خیلی اذیتم کرد دیگه طوری که بخدا دل ودماغ غذاخوردنم نداشتم ودر عوض به شدت به داداشام توجه میکرد منم که درس نمیخوندم به خودم نمیرسیدم انگار دلش به حالم میسوخت(بخدا انقدر عصابم خورد بود افسرده شده بودم حتی اشتها هم نداشتم) هی میومد عذر خواهی ولی انقدر دلم ازش پر بود که نمیتونستم ببخشمش میدونم اگه ببخشم ذاتش تغیر نمیکنه البته رفتارای خوبم داره ولی بدیاش بیشتره خیلی تاحالا عذابم داده الان چیکار کنم چطوری دلم خالی شه چطور ببخشمش حداقل حالم خوب شه درسمو بخونم ازش دورشم