من و شوهرم تو دوره عقدیم
ما با خونواده تازه اومدیم شهرستان چون اینجا خونه داریم
برای انجام کارهای دانشگاه اومدم تهران شوهرم منو آورد خونشون
گفتم خونه مادربزرگمم هست برم اونجا گفت نه
خلاصه یه هفته ده روز منو نگه داشت .
یه شب خونه مادربزرگش مهمون بودن منم گفتم میرم خونه مادربزرگم که شما راحت باشین
یهو ۱۱ شب پیام داد که مامانم با بابام دعوام شده امشب نیا خونه ما همونجا بمون
ما هم فرداش بلیط داشتیم
واقعیت اینکه من خیلی ناراحت شدم ولی میگه خب شرایطشون خیلی بد بود .
یعنی واقعا نمیتونست یه شب تحمل کنه من که ظهرش بلیط داشتم میرفتم .
انگار از خونشون بیرونم کرد دیگه دلم نمیخواد برم اونجا .