2777
2789
عنوان

تقریبا ٩ سال پیش عاشق شدم🥺ولی

115 بازدید | 17 پست

بچه بودم ولی عشقم پاک بود

دوتامون همو دوست داشتیم

ارزوی کوچکمون دیدن هم بود

با هم نبودیم ولی از حال هم خبر داشتیم

پدرم مانع شد و نتونستیم به هم برسیم

پدرم عشقمو ترسوند،پدرم باعث شد اون پس بکشه

اخرین کاری که میتونست کنه گذاشتن بیوهای عاشقانه و ریلز فرستادن برای من بود،عاشقونع اما بصورت ناشناس فک می کرد نمی دونم اونه...

نوشته بود:دستم نمیرسد به بلندای چیدنت باید بسنده کرد به رویای دیدنت...

بعد اون دیگه سراغ هیچ دختری نرفت

الان بعد ٩ سال و خورده ای نه اون ازدواج کردە نه من،البته هنوز سنمون بالا نیس ولی شنیدم که گفته من دختری رو نمیتونم دیگه دوست داشتە باشم💔

نرسیدم بهش نرسیدم و این احساس برای همیشه سرکوب شد...💔💔😭

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چندسالتونه

اون ٢٧ من ٢٢

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
عزیزممم🥺چقد باحال عین رمانا خب یکاری کن الان بیاد دیگه فک نکنم پدرت مخالفت کنه

نه دیگه همه چی تموم شد چن سال پیش

نمیشه برگشت نمیشه برگردوند

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
خب هنوز فرصت دارین برای با هم بودنچرا هیچکدوم تلاشی نمیکنید؟حیفه واقعا نذارید عمرتون بدون هم بگذره

نمیشه پدرم مخالفه

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
نمیشه پدرم مخالفه

شاید الان نظرشون تغییر کرده باشه خب

بعدشم راضی کردن بابات خیلی هم سخت نیست عزیزم یکی از اطرافیان ما سالها طول کشید تا خانوادش راضی شدن ولی ارزشش رو داشت خب


مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهيدا❤

چرا نشه😐پدرتم دیده اینهمه سال ازدواج نکردی دلش نرم شده

اصلا

هنوزم تهدیدم میکنه 

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
شاید الان نظرشون تغییر کرده باشه خببعدشم راضی کردن بابات خیلی هم سخت نیست عزیزم یکی از اطرافیان ما س ...

مهم اینه طرفم هم الان بخواد دوباره بیاد

که مطمئنم دیگه نمیاد سمتم

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
همش میگم هستن پسرایی که انقد عاشق باشن که سراغ یکی دیگ نرن یا اون طرف تاابد تو دلش بمونه؟؟ کمن.. من ...

من دیدم حتی دختره هم ازدواج کرد و الانم دوتا بچه داره

ولی پسره بیچاره تمام امیدش رو از دست داد دیگه هم ازدواج نکرد هیچوقت

مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهيدا❤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792