یه سال پیش مادرم چون گوشی نداشت گاهی اوقات به گوشی بابامو نگاه میکرد. همینجوری که مامانم گوشی بابامو نگاه میکرده یهو دیده یه پیامک اومده برای گوشی بابام کنجکاو میشه میره باز میکنه پیامو که میبینه بلهههه تماما چته با یه زن غریبه، که حرفای عاشقانه به هم رد و بدل میکردن میبینه که چقدر از پدر من پول کشیده. این در صورتیه که خودمون کمتر لباس میخریم. وسایل خونه کمتر میخریم که به پدرم فشار نیاد. پیاماشونو که من خوندم خجالت کشیدم از اینکه یه همچین شخصی پدر منه. مامانم زنگ زد به خاله بزرگم گفت داستانو. بعد بابام اومد دعوا کرد بابامو گفت که تکرار نمیشه. مامانم زنگ زد به زنه میگه چرا به شوهر من زنگ میزنی قبول نکرد که با بابام صحبت میکنه و ازش پول گرفته آخر سر قبول کرد گفت تکرار نمیشه. مامانم هم بخشید پدرمو اون زنه رم بخشید. اما من هی گوشی بابامو از پارسال چک میکنم هی بهم پیام میدن پاک میکنن هر دفعه هم که معلوم میشه که باهم چت میکنن به مامانم میگه تکرار نمیکنم تکرار میکنه