تو نوبت دکتر عمومیا بودم زیاد وقت نبود رسیده بودم تو بیمارستان نشستم جلو اتاق دکتر چند نفر دیگم بودن بعد یه خانومی که رفت داخل نوبت من میشد با اینکه مثلا اون نوبت ۳۰ بود من ۳۵ کسی نوبتش بینمون نبود من از همه سوال کردم نوبت کسی نباشه بعدش رفتم داخل 
داشتم ویزیت میشدم بعد مث اینکه یه عده اونطرف نشسته یودن از رو تلوزیون کوچیک بالای مطب صبر کرده بودن نوبتشون بشه که فک کنم اصلا درست هم نوبت نشون نمیداده حتی نوبتشون قبل من و اون خانمه بوده بعد اومد گفت چرا طبق نوبت پیش نرفتید منم گفتم باید میومدید اینجا وایمیستادید میپرسیدید نوبت کیه و فلان گفت من دوساعته اونجام 
والا منم از همه اونایی که نشسته بودن پرسیدم و رفتم وایستادم یجا کسی نیومد ولی عذاب وجدان اینکه نوبت یه عده ای رو رد کردم گرفتم