عقدیم هنوز اما مادرشوهرم همش میگه زود بچه بیارین

  وااا تو عقد

نه عزیزم پیش مادرشوهرت بگو انشالا چیز دیگه اییی نگو نزار روی این موضوع همه حساس بشن خیلی مهمه 

بعدم رفتی سر زندگیت انقد برنامه بچین برای خودتون برای ماشین خونه ی بهتره مسافرت اینا وقت فکر کردن به بچه نداشته باشید 

اگرم حرفش بین خودتو شوهرت شد بگو آمادگی ندارم 

ما بچه دار نمیشدیم ۷سال هی گوشه کنایه همچی کرد

زد حامله شدم حتی یبار نیومدن کمکم و حتی دعوتمم نمیکردن برم خونشون دیگه تو ۹ماه بارداری چندبار رفتم مرغ میذاشت من بالا میوردم باز همونو میذاشت دفعه بعد،دبگه نرفتم تا زایمان ک یه فتنه درست کرد و دعوا راه انداخت خدا ازش نگذره ۲سال شیر دادم ب بچه ام همش عذابم داد

الان ک دیگه آشتی کردیم پسرمم ۵سال و نیمشه بازم فقط وقف دختر خودش من ۲۰ روز ۲۰ روز شوهرم ماموریت اونا فقط،فکر خودشونن

ببین در کل بچه که خوبه بد نیست اما شما خودتون سر زندگی تشخیص میدید و تصمیم میگیرید اون بگه تاثیری نداره که..

مهم دوتاتونید

کلا همونی ک سرکوفت بچه دار نشدن میزد تو بارداری شیردهی اینجور بود الانم اینجور بی تفاوته اصلا براش پسرم مهم نیست یماه ندیدیش الکی ی زنگ میزنه داره با پسرو دختر نوه اش میره سفر بعد زنگ زده بچه من خداحافظی یبار نگفت بابات نیست شما نمیایید پسرم

تونیار عزیزم وقتی شرایطش رو نداری اما بچه پرورشگاه که از پوست استخون خودش نیست

مهمترینش اینه شما دوتا آمادگی روحی جسمی مالی تفاهم تعهد امنیت مسئولیت پذیری همدلی و هماهنگی باهم درک و توجه کافی داشته باشید بهم بعد بچه دار شید 

اهمیت نده‌

مادرشوهر منم ۱۸ ساله میگه

من اهمیت نمیدم‌