دوست شوهرم یه کاری داشت که قراداد میبست و اون کارو برای یه شرکت یا ارگان انجام میداد
بعد یهو دیگه باهاش قرداد نبستن و گفتن نمیخوایمت ،این بنده خدا به حدی داغون شد و هی دنبالش بود که کارو دوباره بگیره
تو اون روزای حال بدش ،شوهرم بهش گفت وقتی یه چیزیو ازت میگیرن یا از جایی بیرونت میکنن وقتی تو بهترین بودی ،مطمئن باش خدا یه جای بهتر برات در نظر گرفته
شاید باورت نشه بعد چند وقت استخدام بانک شد و شد کارمند بانک
کار قبلیش فوق العاده سخت بود ولی تو کار جدیدش ساعت کاری داشت بعدش میره خونش و به قول خودش لش میکنه
امیدوارم برا شما هم بهترینا در انتظارت باشه