از بچه گی از ارتباط گرفتن از آدما بدم میومد... چطوری با دیگران صحبت میکنید و بهتون خوش میگذره آخه کجاش جالبه؟ من بزور و الکی ی لبخند میزنم که نگن کم حرفه... و اینکه چرا آدما دوست دارن دیگران و از هر لحاظ قضاوت کنن؟ اگه میتونستم هیچ وقت با کسی ارتباط نمیگرفتم بدم میاد از اینکه علایقم و به کسی بگم هیچی حس نمیکنم جز اینکه حالم بد میشه و میگم چرا گفتم فلان رنگ و دوست دارم یا و...
نمیدونم ،من بیشتر محو زنا و دخترای جوون میشدم ،تقلید میکردم رفتارشونو حرف زدنشون و کلا عاشق جمع بودم ،با اینکه به لطف مامانم جرعت حرف زدن نداشتم ولی دوست داشتم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خیلی باحاله ،تو از چیزی که تو کله یکی دیگه میگذره باخبر میشی ،زاویه دیدشو میفهمی ،خط فکریشو ،سلایقشو ،بعد خودت تغییر میکنی چیزای جدیدی یاد میگیری ،یه وقتایی فکر میکنی عه اره اینجوری چقدر همه چی نایس تره
من یه دورانی مشکلات خانوادگیم بخاطر خجالت قایم میکردم و الان که میگذره ازش میگم ،کاش حرف میزدم ،شاید اصلا اونا یه چیزایی میگفتن که من مجبور نبودم انقدر آزمون خطا کنم
خیلی باحاله ،تو از چیزی که تو کله یکی دیگه میگذره باخبر میشی ،زاویه دیدشو میفهمی ،خط فکریشو ،سلایقشو ...
واو.... من همچین احساساتی ندارم. میدونی شبیه چیه برام؟ انگار که ی دارم به حرفای تکراری و غیر مفید و حوصله سر بر گوش میدم و خودمم میگمشون و بعدش به خودم میگم آخه چه بحث خسته کننده و... ای بود در کل جالب نمیدونمش تو تنهایی فقط اون حس شادی رو دارم و دوست ندارم کسی دخالت کنه ولی متاسفانه اگه اینطوری بمونم خوب نیست اما حالم از هر ارتباطی بهم میخوره