من این روش را چند سال در پیش گرفتم
خانوادش متوقع بودند همیسه ما مهمانی بدهیم
ولی وقتی میگفت مهنانی به تحریک خانوادش
من میگفتم باشه مهمانی بده از رستوران غذا بگیر خرج را براش بالا می بردم
کم کم منصرف میشد ولی دعوا نمی کردم
اوایل زندگیم نادان بودم همه اش داد و بیداد میکردم به خاتوادش پیش خود سوهرم
حالا نه داد و نه بیداد فقط می فهمم ضعفش چیه از اون راه وارد میشم