با شوهرم بحثمون شد

بگین مشکل از منه یا شوهرم

شوهر من مدلش جوریه که تا پولی تو دستش نباشه تلاشی برای خرید هیچی نمیکنه

نه خونه داره نه ماشین نه تاحالا طلایی خریده بجز یبار یک گرم انگشتر خرید برام اونم کلی خواهش کرده بودم

تاحالا یبار نگاه نکرده ببینه قیمت خونه اصلا چنده چون میگه ندارم برای چی نگاه کنم

بابام چند سال پیش دید اینا هیچ کار نمیکنن خودش یه ماشین داد شوهرم یبار نشده بگه بفروشیم بهترشو بخریم

رفتاراش برام غیر قابل تحمله

اینا تو خواستگاری بمن قول یه زندگی خوب دادن

باباش کلی باغ و خونه و مغازه داره میگه پسرم خودش تلاش کنه بخره

شوهرمم میگه نمیتونم

من خسته شدم

انقدر گفتم نمیتونی یه پیشرفتی کنی بقیه همکارات خونه و ماشین خریدن من تنها دارم دنبال وام میگردم خونه هارو تو دیوار نگاه میکنم خسته شدم میگه تا آخر عمر ما مستاجریم خودتو خسته نکن میگم من اگه میدونستم اصلا جواب مثبت نمیدادم

کل طلاهامو بفروشم یه میلیارد تو بزار از بابات بخواه

یبار از باباش خواست باباشم گفت ندارم

البته پول رهن مغازه هاش از ۱میلیارد بیشتره و برای خواهرشوهرم ماشین اینا خریده

امروز گفتم خارج شهر خونه پیدا کردم قیمتش ۱میلیارده گفت من نمیام گفتم خودم میرم از مستاجری خوشم نمیاد شروع کرد که تو همیشه اعصاب منو خورد میکنی من با تو آرامش ندارم خسته شدم انقدر تحقیرم کردی

هم عذاب وجدان دارم هم به شدت ناراحتم😭

تاحالا یه النگو به دخترم نخریده 

خوراک و پوشاک کم نمیزاره هرررچی بخوام میخره ولی بقیه چیزا اینجوریه