قبلا وقتی چنه هفته ام بود باردار بودم
بم میگف بیا کمک کن فلان فامیلمون که فلجه جابجا کنیم بلندش کنیم از زمین قبلا بارداری چن باری بلندش کردم بعد حاملگی ترسیدم درسته خیلی لاغره بنده خدا ولی من ترسیدم گفتم شرمندم میترسم باردارم بعد خیلی حرف بارم کرد که بچت هیچیش نمیشه و دعوام کردم من هیچی نگفتم نمیدونم چرا چیزی نگفتم خاک برسرم بعد از اینکه من قبول نکردم بلندش کنم مادرشوهرم دیگه نه خودش نه خواهرشوهرم قبول نکردن بلندش کنن که میترسم کمرشون چیزش بشه
گذشت
الان که خواهرشوهرم بارداره مادرشوهرم نمیزاره حتا موبایلش تو شارژ بزار خودش به جای دخترش موبالیشو شارژ میزاره و کلی هواشو داره وخیلی حساسه رو دخترش
چطور من چنین مادرشوهری رو دوس داشته باشم؟