برای اولین باره این حسو تجربه میکنم
نمیدونی که چه افکاری داشتم واسه عاشق شدن
میگفتم طرفم حتما باید عقاید و افکارش مثل خودم باشه
سلایقش مثل خودم باشه
مردونه رفتار کنه و ازم بزگتر باشه
قد بلند باشه
مسخره میکردم کسایی رو که همینطوری بی دلیل عاشق میشدن!
با خودم میگفتم مگه میشه ادم انقدر احمق باشه
نگاهم به همچین ادمایی رقت انگیز بود و فکر میکردم
از روی خوش گذرونی و احساسات بچگانه و بی عقلی همچین کارایی میکنن
عشق بدون منطق رو توهمی بیش نمیدونستم!
اصلا خندم میومد..
من ادم جوگیری نیستم و هیچوقت دنبال همچین چیزایی نبودم اما..
اما چرا دلم برای تو رفت
تویی که نه میدونم اصلا این فکر ها و عقایدی که تو ذهنم هست یکبار هم به ذهنت خطور کرده یا نه؟
برای تویی که نه تنها بزرگتر نیستی بلکه یک ماه ازم کوچیکتری
برای تویی که نه قدت بلنده نه مردونه رفتار میکنی
یه پسر باحال و بامزه و بیخیال و البته جذاب=)
تو تایپ من نبودی اصلا
اما حالا خیلی میخوامت و واقعا نمیدونم چرا
شاید این تقاص قضاوت هایی بود که کردم...