اگه میخواید دلمو بشکنید باحرفاتون یا سرزنشم کنید یا هرچی بااحترام چیزی نگید🩶🩶
من مدت طولانی هست درگیر یه علاقه ممنوعه شدم🫣
دست خودم نیست و نبوده اصلا یه طور عجیبی درگیرشم وقتی میبینمش دلهره میگیرم سرم گیج میره
واصلا نمیتونم بهش نگاه کنم دستام یخ میزنه و ایناجوریم حس میکنم هرلحظه غش میکنم از هیجان
دست خودم نیست به هربهانه ای شده میرم هر روز چندبار عکساشو میبینم 😢
اینطوریم نیست بگم سبک بازی دراورم بهش نزدیک شدم یا هرگونه چیز دیگه ای (((((ما به جز سلام و علیک هیچ حرف دیگه ای باهم نداریم)))))
یه شب خیلی اتفاقی مجبور شدم سوار ماشینش بشم البته تنها نبودیم یه نفر دیگم بود وقتی میخواست باهام حرف بزنه 🤦♀️به چشمام خیره میشد
و خواستم یه چیزو از دستش بگیرم.دستش خورد به دستم
میدونم شاید پیش خودتون بگید طرف چقد جلفه یا هرچیزی
ولی اتفاقیه افتاده و من دست خودم نیست وانقدری ابروم برام مهم هست که هیچ وقت کوچکترین خطایی نکنم
دوست دارم خیلی دور شم ازش تلاش خودمم میکنم ولی تا میام فکرشو از سرم بیرون کنم باز جلو چشمام ظاهر میشه و روز از نو روزی از نو😥😥