با این خواستگار چیکار کنم بنظرتون چرا اینجوریه

۲۸سالشه ماشین خونه موتور بیمه تامین اجتماعی فوق دیپلم شغل آزاد قهوه فروشی داره ظاهر معمولی با قد بلند خانواده آپدیت خوشتیپ همشون هستن پسره اشنامونم هست خب یکم ازدواج با غریبه برای خانواده من مشکله چون ترسو هستن خب حالا میخام بگم چرا برای این ازدواج دودل شدم دلیل اینکه:پسره 

۲۸سالشه ولی انگار ۱۴ساله خیلی بچه و خامه آشنایی سنتی داشتیم ولی برای اینکه بدونیم به درد هم میخوریم یانه با اطلاع خانواده هامون باهم در ارتباط بودیم باهم بعد صحبت چندین بار 

رابطمون کات کردم چون سر یه مسایلی باهم کنار نمیومدیم و آخرین بار که کات کردم بهش تو تلگرام چراغ سبز نشون دادم اونم همینطور من منتظر بودم اون بهم پیام بده اونم منتظر بود من 

است بدم خلاصه هیچ کدوم ندادیم منم محکم تصمیم گرفتم ندم تا اینکه دیدم یکی از خط هاش که قبلاً گفته بود هیچ کس نداره ولی من داشتم چیزای عاشقونه تو بیو و پروفایل تگرامش پر کرد 

که مثلا انگار وارد رابطه عاشقانه شده کاملا مشخص بود که دوروغ بود حتی مشاوره هم گفت من دیگه هیچ کاری نکردم بعدا خودش پیام داد از پروفایل عاشقانه شات گرفتم گفتم فلانی ناراحت نشه 

پیام میدی گفت نه الویت من تویی معلوم بود حرف پیدا نمی‌کرد بزنه می‌گفت اونو اطرافیان منو مجبور کردن وارد این رابطه بشم من ترومیخام بعد قرار شد 

با اون کات کنه بعد پیام بده یعنی من اینجوری خواستم ولی نتونست خودشو نگه داره و همش پیام میداد منم جوابشو دادم بعد الکی یه بار گفتم با اون دختره چیکار کردی اونم گفت فقط حال می‌پرسه یه بار عکس عاشقونه گزاشت منم پریوددددد بودم 

عصبی گفتم دیگه پیام نده دلشکسته شدم ازت اونم همش منو قانع میکرد می‌گفت من که گفتم اینا فقط همینجوری میزارم که اون دختره میگه شاید ذوق داره خلاصه کنم براتون بار دوم که عکس پروفایل عوض کردم احساس کردم هنوز وارد زندگیش 

نشدم هیچی نیست کوچیک و بی ارزش شدم بخاطر همون شبش که رفتم تلگرام دیدم عکس جدید عوض کرده آتیش گرفتم🔥🔥🔥گفتم تو برو به فکر ذوق اون خانم باش بلاک کردم سیم کارتمو درآوردم و هیچ خبری ازش نشد سه ماهه  تا امروز دوباره مامانش زنگ............قبل این ماجرا اینا دوبار رسمی اومدن خواستگاری و