اقا ما ی پسر عمه داریم که ۴سال ازم بزرگه ی زمانی بهم علاقه داشت ی روز بهم پیام داد که علاقه دارم بهت
فعلا رل باشیم تا بعد
منم قبول نکردم چون حالم ازش به هم میخوره عمه م عفریته س افعییییییی عه برا خودش 😂😂
از وقتی قبول نکردم از این رو ب اون بازدید شد
گفت باید ب دایی بگم سرکه بگیره برات ترشی تو بندازه
(مح ۲ ته دختر عمه دارم که هم سن من هستن ۲۱ ۲۲ سالشونه ازدواج کردن) اونارو کوبید سرم که تو هنوز ازدواج نکردی . برو خدارو شکر کن من میخوامت وگرنه کی تورو می گیره خلاصه منم بلاک و اینا
این داستان برا ۴۰۲هست
مرداد۴۰۲ شماره ناشناس بهم پیام داد
گفتم کی هستین معرفی کن خودتو
اتفاقا اسم یکی از پسر های همسایه مونو برد گفت دوستِ پسر همسایه تونم جلو در خونه تون دیدم تون قصد آشنایی دارم
منم خلاصه ی کوچولو باور کردم
من رفته رفته از طرز چت فهمیدم چقد شبیهههههه پسر عممه بعد ک دقت کردم دیدم آخرین بازدید هاشون فقط یکی دو دیقه اختلاف داره انقد خنگ و تابلو 🤣🥴
ادامه شو میگم