شوهرم و دختر بزرگم مثلا قرار بود امروز سوپرایزم کنن ک شوهرم ماموریت براش پیش اومد..منم از صبح درگیر کارا و بچه داریم..فقط دوتا خواهرام زنگ زدن تبریک گفتن..مامانم باهاش حرف زدم یادش نبود اصلا..و من امروز دخترکی هستم ک وارد ۳۵سال شدم..باورم نمیشه اینقد بزرگ شدم