2777
2789
عنوان

گچ دستمو باز کردم

529 بازدید | 9 پست

با خواهرش رفتیم.

حتی یک کلمه باهاش حرف نزدم

بعد یه ماه حدودا از خونه رفتم بیرون 

هی سعی میکرد باهام حرف بزنه خواهرش منم رومو اون ور میکردم...

انگار دستمو که باز کردم دخترم خوشحال شد میومد هی بغلم میکرد رو ی شونه م میزد میخندید...


رسیدیم خونه اومد تو خونه باهام برا خودش میگشت در یخچال باز میکرد خوراکی میخورد جولان میداد غذا سفارش داد منم نخوردم

یه بار رفت در یخچال باز کرد من اون جا بودم رفتم وایسادم جلوش گفتم اگه چیزی میخوای ( میخوای  نه مثل همیشه با احترام میخوایید و ....)  بگو خودم برات بیارم. اجازه نداره در یخچالمو باز کنی در کابینتم و... و بری تو اتاقا و...  منم تعارف نکردم که بیای تو 

الانم میخواییم تنها باشیم.

دقیقا همینا رو گفتم 

خیلی جا خورد ولی خودشو حفظ کرد گفت من کار و زندگیمو گذاشتم تو رو بردم و....

منم گفتم اینو به برادرت بگو نه به من 

من ازت هیچ وقت این کار ها رو نخواستم اون اگه میگه خودتون میدونید ولی اینجا خونه ی منه هر وقت اومدی مهمونی نه صاحب خونه 

پاشد که بره دم در گفت  تو که طلاق میخواستی چی شد 

گفتم هروقت گرفتم بعد بیا جولان بده


و الان خیلی از خودم راضی ام باهاش اینجوری برخورد کردم 


دیگه میخوام جلوی همه شون وایسم انقدر تلخ بشم که نتونن تحملم کنن


خود سگشم دیشب یه سری از وسایلام رو آورد چید 

( چند وقت پیش تهدید کرده بود که لیاقت ندارم و دیگه هیچ چیز نباید داشته باشم و فقط باید یه لباس پاره داشته باشم و....   کل لباس و کیف و ...کلا همه چیمو جمع کرده بود نمیدونم کجا برده بود.)

واقع سگه...

حتی شونه و برس و...

احمق کثافت 


گفته بود طلاقت نمیدم کاری ام باهات ندارم میخوام زن بگیرم توام باید بمونی کلفتی کنی 

دیشب چند ساعت داشت مثلا وسایلای منو دوباره میاورد و....

منم اصلا به روم نیا ردم هییچی رو برنداشتم.

حتی برسو...   با اینکه موهام یه گوله شده 



رفته بودم حموم اومدم دیدم رو تخت لباس و ..... خرت و پرت گذاشته یه دست بندمم  و انگشترم آورده بود گذاشته بود  سشوار و.... 

منم محل ندادم از همون چند تا لباسی که مثلا گذاشته بود قبلا پوشیدم اونا رو ریختم رو زمین 


اصلا دیشب نفهمیدم هست یا نه..

تو اتاق با دخترم تا صبح ساعت ده بودیم


داره دوباره هی کم کم موس موس شروع میکنه 


ولی دیگه من اصلا نیستم

داداش حیوون تر از خودش بهم گفته بود من بهش گفتم مخالفم با تو ازدواج کنه میدونستم که یه  روز تو روش وایمیستی و... 

با اینکه بهش گفتم کمکم کن من واقعا امنیت ندارم اینا رو گفت   

گفت اون صاحب اختیارته 

عوضی  


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مگه نمیگی دستتو شکسته؟خب اون موقع ک بردتت بیمارستان برا گچ گرفتن دکتر علتو میپرسه چرا نگفتی کار همسرته چرا تو همون بیمارستان شکایت نکردی .

اگه به دکتر میگفتی بیمارستان پیگیری میکرد پلیس میفرستاد تا صورت جلسه کنن و نامه پزشک قانونی هم میگرفتی .

با شکایت پیش میرفتی بهتر بود میرفتی دادسرا همه چیو میگفتی ک چقدر اذییتت میکنه تا کمکت کنن راحت تر جدا شی .

اگه فکر میکنی با آرامش طلاقت میده خیلی وسایل ها هم بهت میبخشه باید بگم هیچ وقت همچین کاری نمیکنه اونم همچین همسری.

اگه این کارو میکردی الان یه قدم جلوتر بودی و همسرت کمی ازت ترس داشت

ببین نمیدونم از کِی 

فقط میدونم خیلی وقته دارم تاپیک هاتو میخونم 

امیدوارم که هر چه زودتر طلاقت رو بگیری تو خیلی قوی و محکم هستی مطمئن باش از پس این کار هم بر میای 

برات آزادی رو آرزو میکنم عزیز دلم

یه دختر باید شبیه پروانه باشه....                               دیدنش زیبا؛گرفتنش سخت!!🦋💜

بهت افتخار میکنیم جواهر جان

میدونم راه خیلی سختی رو برای این روحیه قوی گذروندی ولی امیدوارم اون رذل هم بفهمه با آدم جدیدی روبه رو هست و پاپس بکشه

درمورد برادرش هم تو که میدونی اینا پشت هم هستن توقع بیشتری نداشته باش.هیچ‌انسانی نمیتونه این رفتار ها رو تحمل کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792