چند وقت پیش خونه مادرشوهر بودم
جاریم با شوهرش تو قیافه بودن به من گفت فلان کارُ کرده ناراحتم ازش
دو دقیقه بعد شوهرش صدا زد نگار جان شربت آبلیمو درست میکنی برام
تازه سفره نهار جمع شده بود
این خانمم انگار نه انگار سریع دست به کار شد فقط قیافش تو هم بود و با بی میلی انجام میداد
گفتم خب الان چرا سریع پا شدی
حد اقل یکم مقاومت کن
این شکلی شده که اون دستور میده تو راضی یا ناراضی انجام میدی
خب یکم مقاومت کنین احترام خوبه ولی به جای خودش