میدونم تو عقد به رخت خواب نرسیدن،،، نه داداشم شب خونه اونا موند نه عروس خونه ما،،، بیرونم میرفتن مادر عروس باهاشون بود چون پدرش خیلی سختگیر بود
ای آنکه در قلبمی و کنارم نه ! تو پنهانی ترین دلتنگی منی؛! خدایـــا! ازت میخوام به دلش آرامش بدی، شاد باشه بخنده دوباره عاشق بشه و زنـدگـی کنه❤ ممنوعه ترینم همیشه دوستت دارم😘خدایـــــا شکرت بابت داشتنش❤ب دستانم قول دستانت را دادم❤😍