ما برا قرار اول میخواستیم بریم ینی پس فردا من ۱۹.۵ اون ۲۱
کنسرت تهران
 دو هفته س برنامه ریختم کادو خریدم
اون تهران من اراکم
حالا خوابگاهشون اجازه نمیده تا ۱ اینا بیرون باشه خالشم ک اونجاس میخواد بره شهرشون
میگ من جایی ندارم 
بعد هی واسه دینکه دل من نشکنه میگفت میرم اصلا تو پارک میخوابم تو ناراحت نباش
هیچی دیگ آخرش مامانم گفت بگو نه بره شهرشون 
خطرناکه ساعت ۱ شب حتی برگرده خوابگاه اونم تهران بعدم وقتی دلش اونجاس ک بره پیش خانوادش چرا باید بیاد بخاطر دوساعت ک تورو ببینه
۴ روز خوابگاه ک ۱۴ نفر تو ی اتاقن باشه💔
از دیشب پشت هم گریه میکنم
ولی بهش هم نگفتم ک گربه میکنم
چون بگم هم فرقی نمیکنه
میدونم باید درکش کنم جایی نداره بره ولی حال منم خوب نیس بخدا