ازحرفای جاریم خابم نمیبره

تایچیزی میشه اینومیکوبن توسرم که قبل نامزدی باهم دست بودین وحرف میزدین پشت بندشم میگن شوهرت یکی دیگرو میخواست که یعنی توخودتوبهش چسبوندی امروز سریچیزی باجاریم بحثم شد حالا شوهرهمین جاریمم دستانش سرزبون همه بوده که یکی دیگرو دوس داشته بعد به من میگه توبهش گفتی بیادبگیرتت وباهاش حرف میزدی وگرنه به من میگفت یکی دیگرو میخام منم گفتم خوب کاری میکردم قراربود شوهرم بشه باشوهرتوکه حرف نزدم که گفت اون موقع نبود حالم ازش بده آشغالو خودش وشوهرش چندساله دارن اذیتم میکنن خداکه میبینه بامن چیکارکردن چرا یکاری نمیکنه جوابشونو بدن فک کنیدروزعقدبرادرشوهرم داشت عقد منو میزدبهم