شاید یه اتفاقی براش افتاده که حال روحیش خرابه و میخواد از اون فضا و اون اتفاق دور باشه. شاید میخواد چند وقت برای خودش باشه
در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۸۵ ، در شهر اهواز و در بیمارستان رازی ، دختری پا به جهان گذاشت که چون مادرش هر کاری کرد، اعم از ماه ها قرص خوردن و از چهارچوب در آویزان شدن و ضربه به شکم ،ولی سقط نشد و سگ جون بود، نامش را آیه گذاشتند، یعنی معجزه و نشانه خدا. بلی او یک ته تغاری ناخواسته بود، ولی بعدا خواسته شد.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
به گروهش خیلیییی تعصب داره به جونش بسته هسن من برام عجیب بود آدمی که هر روز با شور و شوق پست میذاشت ...
یه وقتایی میرسه آدم واقعا خسته میشه یا یه اتفاقی روش تاثیر میذاره دلش نمیره پست بذاره. من خودم چنل دارم خیلی دوسش دارم ولی بعضی وقتا همش به سرم میزنه تعطیلش کنم پاکش کنم. شاید اونم اینجوریه