و برای اولین بار مامانمو دیدن با تعجب میگفتن چقدر شبیه مامانتی، باورمون نمیشه،یجوری با ذوق و جیغ میگفتن اینو هر کی اونجا بود برمی‌گشت نگاه من و مامانم میکرد🙂↕️😂،
از صبح حس میکنم تنفری که خاندان پدریم دارن ازم بی دلیل بخاطر اینه که هم اخلاقم و چهره ام به مامانم رفته،شما شبیه پدرتونید یا مادر؟😃
مامان
هیچکدوم
شبیه خودم😂
بیشتر مامانم
من کپی شده از عمه هامم🤣🤣🤣🤣🤣
من شبیه هر دوتاشونم بیشتر مادرم
شبیه هیچکدوم و شبیه هیچکس دیگری در فامیل 😐 گاهی شک میکنم نکنه بچه ی واقعیشون نیستم
منم میگن کپی برابر اصل مامانمم از خانواده پدریم بدم نمیاد اما خوشمم نمیاد نه اونا کاری به ما دارن نه ما به اونا
منم شبیه مامانمم صورتم کلا ولی دست و پاهام کپ بابام کشیده اس
منم اصلا کاری به کارشون ندارم،سر جریاناتی که توی خونه پدرم زندگی میکردن و میگفتن سند خونه پیش ما باشه مامانم محترمانه گفت بهتره پیش خودمون باشه لج میکنن باهامون خودم به شخصه ۶ ماهه ندیدمشون،و اصلا از همون بچگی محبتی نداشتن نسبت بهم و منم خنثی هستم در برابر اونا
دوتاشون خوشگلن
ولی من نمیدونم چزا مثل مامان و بابام نیستم😑😑
یه ته چهره ای دارم به بابام ولی خب
ما دو یا سه ساله ندیدمشون سر جریانتی قهر کردن منکه نیازی به مهر و محبت اونا ندارم خدارو شکر انقدر دایی و مادر بزرگ و پدربزرگام پشتمن زنگم میزنن باهم صحبت میکنیم حالم میپرسن نیازی ندارم به اونا میگم ادم چقدر میتونه بی معرفت باشه سراغ برادر زادش نگیره حالا درسته با بابام قهرن
درکت میکنم خیلی،اطلاع دارن پدرم مریضه تا خودش زنگ نزنه خبری نمیگیرن،فقط موقع بدبختی و حال بدی یادشون میوفته یه برادر بزرگتر دارن شهر غریبه دلش پاکه هر چی بگیم نه نمیاره،دقیقا منم نیازی یه محبت اینا ندارم 🤌🏻
