من تو تمام دوران تحصیلم به بابام التماس میکردم که برام کتاب بخرم ولی هیچوقت نخرید
آخرشم گفت برا کتابات برو کار کن و بخرشون من ندارم
منم برا پول کتاب رفتم کار کردم و رفته رفته از درس سرد شدم و نخوندمش
الان که پسر همسایمون قبول شده ، عمم اومده میگه پسره عرضه داشت ولی تو رفتی نوکری برای همین قبول نشدی😐
منم بهش گفتم داداش عزیزت خرجم نمیکرد
بهش میگفتی خرجم کنه