خانوما
شوهرم کارگاه داره
یک ماه قبل عروسی شریکش میخواست ازش جدا بشه
و شوهرم دنبال شریک بود که اومد گفت به جای شریک کردن یکی تو بیا هر چقد میتونی پول بده منم ماشین میفروشم که کارگاه دست خودمون باشه منم قبول کردم
طلا فروختم و ی ۱۵۰ میلیون هم دادم
و شدم شریک یک چهارم کارگاه
همسرم گفت سه ماه بعد عروسی هر ماه سهم تو میدم که طلایی که فروختی کم کم بخری و برگردونی
سه ماه گذشت و خبری نشد
و دیشب گفت میخوام برم ماشین قسطی بخرم پاشین حدودا یک ونیم میلیارده
منم گفتم که خیلی خوبه بعدش گفتم این سه ماه سهم منو حساب کن و بده میخوام برم طلا بخرم
و شوهرم با ی لحن ناراحتی گفت حالا ب جای ماشین مدل بالا پراید سوار میشیم من باید پول توام بدم
ینی انتظار داشت من ازش پول نخوام بره ماشین مدل بالا بخره
بعدش گفتم چرا ناراحت میشی حق منه از سهم کارگاه بری طلا فروختم اگه طلاهام می موند الان دوبرابر میشد
و اونم گفت نه من باید به فکر توام باشم و حق تو بدم
الان ب شدت پشیمونم
طلاهای خودم مونده بود الان دو برابر شده بود
میخوام بهش بگم نمیخوام سهم از کارگاه داشته باشم
سهم منو بده دیگ منم کاری با کارگاه و هر ماه بخوام خودمو خسته کنم بگم پول بده و نمیخوام
چیکارکنم؟