از هیچیش لذت نمیبرم ن درساش ن خوابگاش ن هم اتاقیاش ن همکلاسیاش واااااااای چقد جو دانشگاه سمه چقد کلاسمون پر پیک می و عقده ایی و خودشیفتگیه دلقکایی ام ک تا حرفی بزنی و دست میندازن و مسخره میکنن ک ب کنار اصلا نمیتونم ارتباط بگیرم با هیچکدومشون چون همه سمی و مزخرف و ب مسخره میگیرن همچیو. حتی تو کلاس نمیتونم فعالیت داشته باشم حتی ی کلمه هم حرف نمیزنم چجوری تحملشون کنم تا فارغ التحصیلی خداداند 😑😒😮💨😷😣
پسرا عقده ای و ندید بدید بودن ...تو سرویس برگشت من تازه نامزد کرده بودم دوستام با ش خی و خنده تبریک میگفتن یه پسره از ته اتوبوس پرید وسط با من شوخی کرد
جوری سرش داد و بیداد کردم خودشو خیس کرد لعنتی
شخصی به دیدن عالمی رفت وپرسید رازجوانی ات چیست عالم پاسخ داد با ابله بحث نکردم .شخص پرسید مگر میشود...؟!عالم گفت راست میگویی نمیشود!!!😆😆😆 اگه جواب پستای ابلهانه و توهین امیز رو ندادم بدون اونا راست میگن😉اینم آخر امضام مجبور شدم اضافه کنم درخواست دوستی ندید مخصوصا مرد جماعت که فحش نثارش میکنم😬😬😬
واقعا دانشگاه انگاری جای خود نمایی هست نه درس خوندن من افسرده بودم تو اون محیط خیلی ها دنبال خود نمایی بودن و اصلا کلاس هاش بد اداره میشه بخدا مدرسه جوش بهتره
یادمه منم پای تخته نرفتم هرگز یا کنفرانس ندادم بس که جو بد بود یبار مجبوری رفتم پای تخته مسئله حل کردم دخترا میگفتن وای چه دست خطش بده واییییی فلان واییییی بهمان