(نسبتش باهام یه چیز دیگست اینطوری گفتم که شناسایی نشم،)
یه فندک دست همسرش بود خیلی خوشم اومد گفتم اینو میدی به من؟گفت نه این یادگاری دوست دختر قبلیمه .به زنش گفتم جلوت اینطوری میگه مشکلی نداری؟گفت من دخالت نمیکنم😐
من بودم با همون فندک آتیشش میزدم یه سری چرا اینطورین؟من جاش عصبی شدم
شاید شوخی کرده دوتایی دستت انداختن
داشتن تورومیپیچوندن جدی نگیر
لابد دوستش نداره براش مهم نیست
مریضی؟
یعنی انتظار دارین طرف از مادر متولد میشه با کسی تو رابطه نباشه منتظر شما باشه؟
شاید دلیلش این نبوده رودر بایستی افتاده گفته دوست دختر قبلیم و زنش هم می‌دونه الکی گفت
احتمالاالکی گفته خودش یاخانمش خریدن اماچون نمیخواسته بده این بهونه اورده زنشم میدونسته حرفش الکیه واکنش نشون نداده
اتفاقا سیاست خوبی داره باریکلا بهش
منم تا حدی کار ندارم
ولی اینکه یادگاری جلو چشمش نگه داره عصبانی مبشم
😐😐😐
با اینکه مجردم ولی این همسر من بود تیکه تیکش میکردم
