سال گذشته اومد خواستگاری و منم خواستم باهاش ازدواج کنم و مثلا بچه بالاشهر بود پولدار بود خانوادشم خوب بودن و تماس گرفتن بیان خواستگاری که قبل خواستگاری بحثمون شد من داشتم میرفتم اداره گفت من بهت اجازه نمیدم الان بری و فهمیدم سلطه گره و یه ماجرای دیگه پیش اومد سر اون ماجرا کلی فحش ناموسی بهم داد و کتکم زد تا قبلش رفتارش اینطوری نبود منم خواستگاری کنسل کردم گفتم ازدواجی دیگه تا ابد در کار نیست و تا همین چند وقت پیش همش تماس می گرفتن ولی من دیگه از چشمم افتاد
الان فهمیده دارم با یکی دیگه ازدواج می کنم همش اه و نفرین میفرسته الان تقصیر من چیه این وسط میگه تو منو عاشق خودت کردی گفتم خب خودت اخلاقت داغونه اخه کی خوشش از شوهر زورگو و عصبی میاد هرچی فحش ناموسی بود نثار من و مامانم کرد و البته من همون پارسال بهش گفتم مدیونیت گردنم نیاز ازدواج کنسله
الان گناه من چیه خب منم حق ازدواج درست دارم میخوام ازدواج کنم