نامزدم هی میگ اگ برا عقد سرویس طلا برات گرفتمو اینا میفروشی

نه !! چون از قبل بهت گفته دلیل خریدن اش رو ، در رابطه باید صداقت و شفافیت داشته باشی بعدا جر و بحث بوجود نیاد 

اگه بپیچونی طرف رو، نسبت بهت حس بی اعتمادی میگیره و تشنج زندگیت شروع میشه

از همین الان نیت ات رو بگو

طلای تو رو نمیتونه بار زور بفروشه مال خودته اولا 

دوما اگرم فروخت اون مال برای خودت باشه

چرا با زور اخه؟

الان شوهرش نیت اصلیش گفته 

اسی باید تکلیف مشخص کنه

همین کارارو میکنین که شوهراتون میترسن خونه و ماشین بنامتون کنن

اصلا نیازی نیست از الان جبهه بگیری چیزی بگی سیاست داشته باش اگه وسعش میرسه طلای خوب بردار بگو طلا هرچقدر بیشتر و سنگین تر باشه باعث سربلندیه خود مرده 

با یه لبخند بگو ان شاء الله مشکلی پیش نمیاد بخواین طلا بفروشیم اگه هم پیش بیاد خدا بزرگه 

طلاتو که خریدی بعداً رفتی سر خونه زندگی خودت با حوصله تصمیم میگیری برای چه کاری بفروشی یا نه 

از الان نیاز به اوقات تلخی نیست

از امضات خوشم اومد معلومه آدم شکر گذاری هستی 

چقدر خوبه وقتی از خدا میخوایم و کمکمونن میکنه قدر دانش باشیم 

دیگه گفتی میخواستی نگی

ببین تو زندگی شرایطی پیش میاد که شاید اصلا خودت پیشنهاد بدی که طلا بفروشی مثل خرید خونه و ماشین و ووووووو 

یه زمانی هم که ببینی فروشش بی مورده همون موقع میتونی شوهرت و قانع کنی

از العان برای روزی که نیامده و اتفاقی که رخ نداده حرص و جوش نخور زندگی رو به کام خودت تلخ نکن

ببین عزیزم قصد توهین به هیچکس نیس خب ولی اگر تو قصدت زندگی کردن و داشتن یک زندگی ارومه به حرف کسی گوش نکن 

من تو عقدم و همسر و مادرشوهرم طی دو مراسم مختلف بهم النگو دادن من دوتا النگو داشتم تا همین یک سال پیش میخاستیم خونه بخریم و شوهرم یه مقدار پول کم داشت میخاست قرض کنه گفتم همچین کاری نکن النگوهای من هست درصورتی که خودش هیچی نگفت من بهش دادم گفتم تا موقع عروسیمون هروفت تونستی واسم بگیر بعد یکماه دوتا النگو حدود دوگرمو نیم اضافه تر از النگوهایی ک داشتم واسم خرید:) خلاصه ک عزیز دلم هرجا خرج کنه واسه پیشرفت زندگیتونه جای دوری نمیره از حرف مادرشوهرتم ناراحت نشو منظوری بدی نداره به منم میگن اینارو راست میگن دیگ یجور پس انداز محسوب میشه 

مگه میدون جنگه که اینجوری باهاش صحبت کنه 

وقتی اینطوری حرف بزنه خب معلومه شوهرشم میگه از خونه بابات ک نیاوری 

پس فک کنم روی خوش خیلی بهتره بحث و اختلافیم پیش نمیاد و اتفاقا مهرشم بیشتر میشینه تو دل شوهرش شاید یسری کارامون به چشمشون نیاد ولی یسری کارای دیگرو خیلی خوب میبینن و قدردانی میکنن 

از الان شمشیرو از رو نبند به زبون بگیر اقتدار بده بهش بگو آنقدر می‌دونم با جربزه ای و اهل کار که حتی فکرشم به ذهنم نمی‌رسه یادگاری عروسیمونو بخوای بفروشی 

دیگه شوهره بیخود کرده بگه مگه از خونه بابات آوردی وظیفشه سرویس طلای عروس رو بگیره چه بخواد چه نخواد بعدشم سرویسه واسه عروسه نه پس اندازه داماد .

و این که هیچ کاری به چشم مردا نمیاد ماشالا جدیدا بی چشم و رو هم شدن