اون خودشو تو همه چی میندازه وسط و 8 ساله عروسشونه و غریبس ولی کلهم شاید دو ساله که حرف میزنه و کار میکنه
قبلا اصصصصصلا حرف نمیزد و مغرور بود و کار هم نمیکرد
ولی من یه ساله ازدواج کردم و برادرزاده مادرشوهرمم
اخلاقم آرومه و همه کارام دلیه و بدون چشم داشت یا چشم و هم چشمی و رقابته ولی این توجه ها و تعریف تمجید های مادرشوهر پدرشوهر که از جاریم میکنن که خوش سلیقس یا ...میره رو مخم چون میدونم قبلا اونجور نبوده
بعدشم همیییشه از گرونی و زیاد بودن قسطاشون گله دارن مادرشوهرم کلی کمک مالی کرده و میکنه مثلا طلاهاشو داده بهشون ولی به ما اصصصصصلا
چیکار کنم بنظرتون