ما هنوز عروسی نکردیم ولی قراره طبقه بالای خونه مادر شوهرم بشینیم
تو این دوسال هیچ بدی ازشون ندیدم از گل بود و خوب بودن مادر شوهر و پدرشوهرم هرچی بگم بازم کمه گفتم تو خونه خودشون هم یه مدت زندگی کردم ولی خیلی برام خوب بوده عین مادر خودم
حالا بنظرتون ممکنه سختی بکشم کنارشون؟
کلا چطوریه از تجربه هاتون بگین
اینجا این سوال رو نپرس چون پشیمونت میکنن و حساس میشی. اگه مادر شوهرت خوبه تو هم باهاشون خوب باش و زندگیتو کن
نمیشه گفت تا نری کنارشون اخلاق هرکسی متفاوت هستش
نمیشه برای همه ی نسخه پیچید
ولی لطفاً از همون اول حد و حد مرز ها مشخص بشه
قرار نیست هر مهمونی اومد شما از زندگیت بگذری بری پیششون یا برای هر چیزی اونا بیان بالا
خلاصه که خیلی حواست باشه
بستگی به مادر شوهرت و شوهرت داره من که همین الانم با شوهرم سر مامانش دعوا دارم با این که جداییم
حقیقتا خودم اصلا مشکلی ندارم که باهاشون زندگی کنم تا الان تلاشمم کردم که حد و حدود نگه دارم باهاشون و خیلی به هم احترام میزاریم
ولی ازبس تو نی نی سایت از خانواده شوهر دیو دو سر می‌سازن والا آدم میترسه
شرایط برا هر کسی فرق داره،مادرشوهر من دائم بدگویی میکنه تیکه میندازه دل می‌شکنه از دیشب با شوهرم یه دعوای مفصل داشتیم سر همین کاراش،الانم رفتم برم پیشش حرف بزنیم هلم داد خوردم زمین اومدم تو اتاق در بستم اونم عین خیالش نیست،جداییم ولی آزار و اذیتاش سر جاشه
مهم اینکه شوهرت بحرفت باشه
ببین این تجربه ده ساله منه هر چقدررررررم مادر شوهرت خوب باشه ماه باشه باهاشون حد و مرزی داشته باش
دوری و دوستی باش باهاشون
زیاد توی دست و پاشون نرو زیادم کناره گیری نکن. در حد معقول و موجه
نه زیاده روی کنه نه کم بزار چون جفتش پیشمون میشی
من خودم خونم دقیقا روبروی خونه مادر شوهرمه توی یه کوچه ایم ولی الان فهمیدم کاش حد اعتدال رو رعایت میکردم چه توی رفت و آمد چه توی کمک و توی دست و پا بودنشون
دو ساله دوری و دوستی رو برگزیدم. فقط وقتایی که دعوتم کنن میرم و فقطم آخر بار ظرفای شام رو میشورم احترام لفظی هم تا حد خیلی زیادی باهاشون دارم
توی رابطه کمک دست بودن و رفت و آمد باهاشون نه افراط و نه تفریط ببین عقلت چی میگه نه احساست
تمام ❤️❤️
