من سالی یک بار میرم خونه ی جاریم، اونم عید به عید. همون یک بارم که میرم خونه اشون کلی چشم و ایرو میاد خانوم حرکتهای چیپ میزنن کلی تیکه متلک. انگار یجورایی راحت نیستن، بارها به همسرم گفتم این بی احترامی ها رو تحمل کردم. چون فقط خودت میگی من خونه ی داداشمم نرم. و شوهرم میگه حالا سالی یه باره دیگه میریم خونه ی داداشم. تحمل کن. و این در حالیکه فقط ما میریم ولی هیچ وقت اونا نمیان عید و پس بدن.
الانم موندم والا رفتاراشونو من هر سال باید تحمل کنم مگه؟
به همسرت بگو خودش بره. دیگه نرو.
اونا نمیان چرا شما میرین !!مردا اره زورو میکنن حالا بیا گناه داره مادرمه و خواهرمه نمیدونه چه خبره تا متوجه شه.
تو هم مثل خودش باش
اگه مجبور ب رفتن شدی هیچی نخور اونجا بردار ولی نخور
کلی هم قیافه بگیر
وقتی اونا نمیان یعنی که شمام نیایید، چطوری روتون میشه برید
وا
خوب وقتی کسی نمی یاد خونه ات
یعنی اینکه شما هم نیا خانه ام
رفت و آمد گفتن
شما نرو خانه اش ، اخلاقش خوب میشه، دوست نداره بروید خانه اش، به شوهرت هم بفهمون ، اون دوست نداره شما بروید خانه اش
عید هم بایه تماس تلفنی عید رو تبریک بگید
به همین راحتی!!!
وا
این زجریه تحمل می کنید
اون دوست نداره بروید خانه اش
شما هم دوست ندارید بروید خانه اش
شوهر شما مجبور می کنه بروید خانه اش!
ی چند ساعتی و سالی ۲بار تحمل کن دیگه
چ خبره مگه
کمی از جاری نداری بنطرم
شوهرتو قانع کن که دیگه نرین اونا نمیان که شمام نرید
سر همین رفتار قطع رابطه کردیم باهاش
واقعا سالی یه بار انقدرررر سختع؟!! الانم که تا عید خیلی مونده
چی شده الان یادت اومد تا عید ۵ ماه فاصله داریم
همسرت ناراحتت کرده؟
بعد یه مثال از بی احترامی هایی که میگی بزن
برادر بزرگشه؟اگه اره خب درحد یه ربع برید،سعی کن با خود جاریت سنگین باشی،البته اگه خود برادرشوهرت خوبه
