من قبلا از پسر عموم خوشم میومد بچه بودم سنم کم بود
چند روز پس زنک زد گفت متین (اسم مستعار) رل زده یا فلانی
البته بهش گفتم دیگه به پسر عموم علاقه ندارم ولی فکر میکنه هنوز دوستش دارم میخواد حرصم بده
راسیتش فکر نمیکنم علاقه داشته باشم ولی وقتی شنیدم ازش یجوری شدم
عمه یا عمو بالاخره
این دفعه که گفت خودتو خیلی خوشحال و با ذوق نشون بده و واونشت طوری باشه که حسادت یل حساسیت یا هیچ حس منفی ازش برداشت نکنه
منم برام اتفاق افتاد تاحتی طرف اومد گفت میخاد زن بگیره من خندیدم گفتم بگیره بمن ربطی نداره گفت یعنی چی گفتم همین ک شنیدی دیگ نگفت
دفعه دیگه اومد گفت بگو گور باباتون
