من چند ساله حسرت یه مسافرت کوچیک ب دلم مونده
الان ۴ ماهه حدودا با یه پسره رفیق شده
همش پسره زنگ و بیرونن و اینور و اونور با همن .....
بخدا اگه من یه بار زنگش بزنم میگه کار دارم و دستم بنده و ....
دلم داره میترکه
از طرفی میگم بره مسافرت شاید تصادف کرد مرد راحت شدم بخدا خسته شدم از کاراش