خواهرای شوهرم و مادر شوهرم همش خونه ما هستن

منم پدرشوهرم فک میکرد کلفتشم 

بگو نیستیم

امشب انشاءالله سرفرصت دعووتون میکنم 

مثلا به خانوادش چی بگه، بگه نیاید خونمون؟ مشکل گشا شوهر

آره دایم میومدن منم دوست نداشتم غذام خودشون می‌پختن  اصلا مصمم بودن 

عزیزم تماس گرفتن بگو امشب خونه ی مادرم هستیم 

اه امشب اقا ....گفتن بیاییم سمت شمایک سربهتون بزنیم اگر گفتن باشه شما بیایید ...نگو نه و.....بگو باشه بازم بذارین به آقا....بگم بهتون اطلاع میدم

گاهی تلفنتو جواب نداد پشت بند همسرت زنگ زد هم جواب نده بگو حمام بودم خوابم‌ برده بود 

باید بپیچونیشون 

بعد هم بگو خواهرم برادرم. و....تماس گرفتن گفتن چرا نمی آیی خونه ی ما 

منم گفتم درست نیست تا کسی دعوتم نکنه برم اونم با این خرج های بالا و‌....شاید یکی گوشت وبرنج و....نداشته باشه توخونه اش به خاطر من اذیت بشین 

خداروشکر خواهر شوهر ندارم.

مادرشوهر هم آخرین بار عید اومد خونمون😶 شاید ۲.۳ماه دیگه بیاد البته شاااید

البته وقتی میاد حداقل ۱ هفته میمونه هاااا گاهی ۱۰ روز!

معمولا اول ازدواج همینه اما ب شدت اشتباهه 

روزای اول باید دو نفره طی بشه 

وقتی زنگ میزنن بگید داریم میریم بیرون .خسته این میخواییم بخوابیم.تازه برگشتیم از بیرون و.... بهونه تا کم کم رها بشید

یا بگید بیرونیم سر راه یه سر بهتون می‌زنیم رفع دلتنگی بشه 

و در حد ۱۵دیقه برید و برگردید ن بیشتر تا این عادت از سرشون بیوفته 

برای من ساعت شیش صب فردای عروسی خواهر شوهرم اومد خونم حالا فک کن ما تا چهار بیدار بودیم 

خوب زن مگه نون سر شیری برا من اوردی این ساعت 

یعنی هرچند وقت؟

زنگ زدن بگو شرمنده امشب نیستیم خودم باهاتون تماس میگیرم

میومد خونمون یک هفته میموندن انتظار داشت همه کارا هم من بکنم هم شاغل بودم هم مریض . خواهر شوهرم میخواست کمکم سفره جمع کنه می‌گفت ولش کن خودش جمع می‌کنه