وقتی بچه هام بدنیا اومدن مادرشوهرم هی گفت دخترن از چهل روزگی بچه ها دیگه به دیدن بچه ها نیومد تا الان که ۹ ماهشونه ،با وجود اینکه تویه ساختمونیم. پدرشوهرم میومد سر میزد انقدر تو گوشش خوند اونم نیومد دیگه ، سه تا برادر شوهرمجرد دارم میمیرن واسه بچه ها اونام نزاشت بیان سر به بچه هابزنن .
تو عید امسال باوجود اینکه ما نرفتیم خونشون ( علتشم رفتارایه مادرشوهرم بود) یکی از برادر شوهرام بچه هارو اومد برد خونشون ، یعنی من اجازه ندادم همسر اجازه داد ببره . سرتون درد نیارم الان عادت شده هرروز بعداز ظهر بچه هارو میبرن پایین خونشون . من دوست ندارم . رفتاراشون یادم نمیره ، هرچیم به شوهرم میگم قبول نمیکنه تورو خدا بگید چیکار کنم😔