مادر شوهره من چند روزه سرما خورده ، منم یه نوزاد دارم که تمامه وقتمو گرفته ، دست تنهام هستم کارای خونه و بچه داری و شوهرداری اونم با نوزادی که مثل بچه کوالا چسبیده بهت سخته😂 ، اقا من تو این یک هفته دوبار پیام دادم به ایشون حالشو پرسیدم عکس نوه شو براش فرستادم گفتم نمیتونه ببینش دلش تنگ شده ، حالا علت پیام دادنم این بود که ایشون سرکار میرن گفتم تایمی که سرکاره که نمیشه تایمی هم که خونه هستش ادم مریض حوصله نداره پیام بدم جویای احوال بشم بهتره ، شوهرمم چون هرروز میدیدش ازش میپرسیدم مادرتون حالش چطوره بهتر شده یا ن ، به شوهرمم گفتم میوه بگیر من ابگیری کنم ببر براشون ، حالا ایشون زنگ زدن به شوهرم که من توقع داشتم نیلو بهم زنگ بزنه خیلی ناراحت شدم که زنگ نزد و مثل دخترمه و این حرفا ،
من زنگ زدم گفتم بهشون که زنگ نزدنه من دلیل بر بی معرفتی من نیست من جویای احوالتون بودم هم از شوهرم هم اینکه پیام میدادم به خودتون ، ایشونم گفتن ن شاید شما اینجوری باشین که پیام بدین حال بپرسین ولی من توقع داشتم زنگ بزنی تعارف حتی الکی ام بکنی ، بعدم گفتن که شما کلا یبار پیام دادی اونم عکس نوه مو فرستادی فقط ، در صورتیکه واقعا اینجوری نبوده من حالشونو هم میپرسیدم ، حالا شما راهنمایی بکنین من کاره بدی کردم یا ایشون دارن شلوغش میکنن ، ناراحتم هستن از بنده